نشست علمی پژوهشی اخلاق مهدوی 1400
باسمه تعالی
نشست علمی ـ پژوهشی
اخلاق مهدوی
استاد: جناب حجت السلام و المسلمین آقای اباذری (زید عزه)
در ابتدای جلسه، استاد زمانی را برای طرح شبهات مهدویت در نظر گرفتند.
یکی از طلاب: گاهی سوال و نکته ای مطرح می شود و جوابی داده می شود یا قانع میشوند یا نمیشوند و بعضی از عوامل هستند که هر چه میگوییم انکار میشوند؛ بهطور مثال اهلسنت، از کتابهای شیعی که بماند، از کتابهای خودشان هم که میگوییم، میگویند این چاپ اینجا است و ما قبول نداریم، حتی بنده کتابی را معرفی کردم در مسجد مکی فقط این کتاب پیدا میشد و اختصاص به مسجد بود گفتند که نه این را ایرانشهر چاپ کرده است با این وجود کتاب خودشان را قبول نکردند، با این ها نه مجادله و نه مباحثه میشود انجام داد.
استاد: فقط خودشان را به نادانی میزنند، کسی که خواب باشد میشود بیدار کرد، ولی کسی که خودش را به خواب زده باشد، نمیشود بیدار کرد اما نکتهای است اول اینکه بسیاری از افراد خصوصاً از عموم مردم اگر واقعیت به آنها برسد میپذیرند. البته این تحول که با یک نکته و آن تغییر عقیده به طور کلی برچیده شود، اینهم توقع بیجایی میباشد. یک عمر با آن اعتقادات زندگی کرده است.
نکته مهم این است که مثل یک بذر زمان میطلبد و بستگی به آن زمین و بذر دارد که چند ماه، چند سال طول بکشد که در واقع رشد کند و به ثمر برسد و تأثیر خودش را بگذارد.
همین چند سال پیش ایرانشهر بودم، مخاطبان از دبیرستان، معلم، دانشجو در خوابگاه دختران جلسهای بود و بعضاً بعضی از نکتههایی که بیان میکردیم میگفتند اولین بار است میشنویم که در مورد شیعه رایج نیست. این را برای ما جور دیگری گفته بودند و شیعه را به گونهای دیگر زیر سؤال میبردند و موارد دیگری را هر چه که بگویید سریع آن را قطع میکنند و انکار میکنند درحالیکه میدانند «وَ جَحَدُوا بِها وَ اسْتَيْقَنَتْها أَنْفُسُهُمْ ظُلْماً وَ عُلُوًّ» درباره فرعون است و واقعیت را نمیپذیرند اما در عین حال وقتی شما واقعیت را به همانها میگویید برای آنان اتمام حجت است؛ یعنی فردای قیامت این حجت میشود علیه او و برهان واضح و روشن است و به شما گفته شد.
یک زمانی در عراق سالها قبل در بحث دین و مسائل اعتقادی مشکلاتی وجود داشت گفتند چیزی بنویسید که مطابق شیعه و اهل سنت باشد و به آنها بر نخورد. چه کنند؟ یک مجمع و کمیسیونی تشکیل شد، خیلی از علمای شیعه و تسنن هستند تا بررسی کنند تا آنجایی که امکان دارد به توافق برسند و مشترکات را بیان کنند؛ مثل همین صلوات؛ اللهم صل علیمحمد و آله و سلم یا اللهم صل علی محمد و آله وضع شد بر اساس منابع مربوط به آن صلوات، اللهم صل علیمحمد و آله مواردی مطرح شد.
یکی از علما یک روز یک جزوایی داد به یکی از آنها آقا این را بررسی کنید و جواب دهید مطالبی از مقاله خودشان بعد از چند وقت طرف آمد گفت من آنها را دیدم و از کتابهای خودمان هم بود بعد اگر من بخواهم این را بپذیرم باید به اولی یا دومی کافر شوم و من حاضر هستم به خدا کافر شوم ولی به آنها نه این یعنی تعصبات و گاهی همین تعصبات باعث میشود که انسان کر و کور شود نسبت به دین و شنیدن حق که کم نظیر است و همه ما پناه میبریم به خدا از اینکه تا یک حدی واقعیت را بفهمیم و بشناسیم و نخواهیم بپذیریم. البته ما در درون مذهب خودمان در بحثهای سیاسی و بعضاً مباحث اجتماعی و خانوادگی موارد اینچنینی پیش میآید که باید یک واقعیت را ببینیم چه میباشد اما به دلیل عواملی به آنها توجه نمیکنیم.
بسیار خب ایام خجسته ربیع را داریم خدا إن شاء الله به آبروی حبیبش خاتمالانبیاء والمرسلین و اهلبیت عزیزشان امر فرج را اصلاح کنند و زمینهها فراهم شود و آن درک و معرفتی که بشریت لازم دارد تا به آن برسد را خداوند متعال فراهم آورد که تنها راه روی آوردن به حجت خدا است و امر بقیةالله به هم بخورد و مژدهای که آقا امیرالمؤمنین دادهاند محقق شود به برکت صلواتی بر محمد و آلمحمد.
بسماللهالرحمنالرحیم
اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَ فی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَ حافِظاً وَ قائِدا وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً
اللّهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَجَ وَ الْعَافِیَةَ وَ النَّصْر
یک دعایی داریم معروف به «دعای دوران غیبت» در منابع دست اول ما هم میباشد. همان اوایل دوران غیبت صغری از طریق عثمان ابنسعد عمر به دست شیعیان رسید، چند صفحه است و دعای خیلی عجیبی میباشد. یکی از اساتید بیان کرده بود که دعای عبور از دوران تاریکی است، لذا از شما تقاضا دارم این دعا را ببینید چرا که با شروع غیبت آقا امام زمان (علیه السلام) یک منشوری را در اختیار شیعه قرار میدهد که شیعیان به سلامت این دوران تلخ و سخت را طی کنند، یک دستورالعمل و یک راهکار است در مفاتیح هم میباشد، اواخر مفاتیح است در حقیقت دعایی نیست که ما بخواهیم ثواب ببریم نه ادعیه و زیارات در واقع ظرف بیان معارف ناب است که بعضاً پیدا نمیشود و ما توانستیم به مخاطبین مان همین مطالب را نهادینه کنیم و قرآن نازل نشده است که ما بخواهیم ثواب ببریم. دعاها، زیارات ائمه و رسول خدا بیان نکردهاند که ما بخواهیم ثواب ببریم اینها برای این بیان شده که ما رشد کنیم و آن معارف ناب را دریابیم، البته چون صد شود نود هم پیش ماست. ثواب هم دارد ولی اینها برای ثواب بیان نشده است: اَللّهُمَّ عَرِّفْنى نَفْسَكَ، فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى نَفْسَكَ، لَمْ اَعْرِف نَبِيَّكَ؛ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى رَسُولَكَ، فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى رَسُولَكَ، لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَكَ…
یکی از آسیبهای بزرگ دوران غیبت، غفلت از یار گرفتار شدن هم دارد و خدمت شما بگویم که اینها را در مسجد، حسینیهها نمیشود گفت. بعضاً در حوزههای علمیه که حوزه هویت و انتساب آن به امام زمان است. طلبه هم انتساب آن به امام زمان است. اگر اینها را از او بگیری دیگر چیزی برای او نمیماند. ما زمانیکه بحث مهدویت میشود میگوییم نه، زمان و وقتهایمان پر است. یکی از فضلا پرسیده بود که خمس که می دهیم سهم امام و سهم سادات است آیا می توان از سهم امام برای امامزمان (علیه السلام) هم هزینه کرد؟ حالا در حوزه و در طلبه میشود برای امام زمان (علیه السلام) هم موضوع گذاشت، درسی گذاشت؟
برای همین است یکی از آسیبهای بزرگ دوران غیبت «فراموش کردن امام» است و عمده گرفتاریهای ما حالا در خصوص حوزه و طلبهها عرض میکنیم تا حالا از اول پیوندی بین طلبه و امام زمان ایجاد نمیشده است. لذا بحثی را مطرح کردم به عنوان «طلبه معرفه و نکره» اگر از همان اول بفهمد کار طلبگی یعنی چه؟ ارتباط و معرفت امام را به دست بیاورد، اضافه شدن این سرباز به امام، کسب تعریف میکند و این میشود طلبه معرفه، در سراسر وجود، وجودش نورانیت و برکت میشود، چه دختر، چه پسر. اما اگر امام را نشناخت و سرگرم آن ادبیات، منطق، فقه و اصول و اینها و مسائل دیگر شد بله یک امام زمانی هم است روزی میآید، این طلبه نکره میماند و خیر و برکتی نخواهد داشت، لذا بحث معرفتِ امام، یک موضوع است که تکلیف همگانی بهطور عام، اما برای حوزه و طلبه یک حوزهی خاص است، آن حدیث نورانی و لم يعرف إمام زمانه …، به قول یکی از اساتید، معنای آن این است که رمز موفقیت انسان، امام زمان (علیه السلام) است. در کتاب الکافی بابی است در بحث امام، حجت، باب معرفه الامام، حدود چهارده روایت دارد. یکی از یکی دیگر عجیبتر راجعبه معرفت امام و شناخت، ضرورت امام، آثار و برکات آن، در بحارالانوار جلد 23 این باب را تیتر میزند، میفرماید باب وجوبِ معرفت امام، معرفت امام یک تکلیف است نه برای طلبه، بلکه برای همه و برای طلبه اوجب واجبات است. در آنجا چهل تا روایت میآورد فوقالعاده عجیب و آنچه را که من به آن رسیدهام و سالها و بارها در این زمینه جلسه داشتهام، درباره معرفت امام و معرفت امام چیست؟ منظور آن چیست؟ راه دستیابی آن چیست؟ آثار و برکات آن چیست؟
سیر معرفت امام پنج جلسهایی است؛ یعنی شما میخواهید امام را بشناسید یک پیشنیازهایی دارید این پیشنیازها چیست؟ حالا همین نکتهای که خدمتتان عرض کردم بنا است که بنده مطالبی را خدمتتان عرض کنم. شما اگر سوال یا نکتهای دارید بفرمایید همین که میگویم: رمزِ هویت انسان، معرفتِ امام است و نکتهای که ما در آیات و ادعیه داریم و این مسئله را که اگر کسی خدا را دارد، موحد است، میگوید لاالهالاالله قرآن کتابی است و آن را قبول دارد، پیامبر خاتم را قبول دارد که خاتمالانبیا و المرسلین، قبله، کعبه را قبول دارد، عمره و حج را به جا میآورد، نماز میخواند، روزه میگیرد، انفاق میکند، انبیا را قبول دارد، اما امام زمان (علیه السلام) را قبول نداشته باشد، دین ندارد، یک بازی را در نظر بگیرید، پازل قطعات متعددی دارد؛ توحید، وحی، نبوت و یک گوشه آن هم امام زمان (علیه السلام) است و اینگونه نیست که اگر عقیده به امام زمان (علیه السلام) نبود خب بقیه که هست، خب این گوشه چه اشکالی دارد اگر این را نداشته باشیم؟! گفت منبر رفتن آن ساده است اما تبیین نه. یکی میگوید بیانصاف آن چه حرفی است که میزنید خدا را داریم، قرآن را داریم، همه چیز حالا اگر امام را قبول نداشته باشیم دین نداریم چرا؟ یکی از بحثهای مورد نیاز از مباحث تبیینی است؛ یعنی باید و نباید جواب نمیدهد، خصوصاً جوانهای ما که میخواهند حقایق را بفهمند، وقتی میآیند میگوییم آقا اضطرار الی امام مرحوم کلینی ابتدای کتاب الحجه تیتری که در باب این کتاب میزند، اضطرار الی الحجه است ما مضطر به حجت میباشیم و همین معنایی که عرض کردم اگر حجت نباشد سفره خلقت برچیده میشود، اضطرار معنای آن روشن است، ضرورت معنای آن روشن است، ما به این آب ضرورت داریم، اضطرار داریم همه چیز باشد، آب نباشد میشود زندگی کرد؟! ما به هوا اضطرار داریم، میشود بدون هوا زندگی کنیم؟! دلیل هر چه میگوییم دلیل بیاورید دهان و بینی را ببندید این یعنی اضطرار و مضطر به امام هستیم. الان اروپا و آمریکا امام دارند؟! چین امام دارد؟! برای خودش غولی شده که بر آمریکا حکومت میکند و همهجا را گرفته و ما ماندهایم در اینجور مسائل گیر افتادیم. چه میدانید؟ اصلاً خب اگر من حوزه آمدهام که دین را بشناسم و بشناسانم دین را به دیگران، این را نتوانم تبیین کنم، من چه نیازی به دین دارم؟! چه نیازی به امام دارم؟! خصوصاً در این یکسال و اندی که بحث کرونا شد، خب این مسئله را در فضای مجازی زیاد دیدید مطرح شد و کرونا ثابت کرد ناکارآمدی دین را، دین چه فایدهای دارد، دکتر، پرستار نیاز داریم، به آخوند چه نیازی داریم؟! الان اینها مریض شدهاند و چه کسی به داد آنها میرسد، دکتر و پرستار. حالا برای اینکه ثابت کنیم نه خیر ما هم کارآمد هستیم ما هم به درد میخوریم رفتیم در غسالخانه و مردههای کرونایی را غسل دادیم، رفتیم در بیمارستان و پرستار بیمارهای کرونایی شدیم، حوزه هم بله، حوزه هم ضرورت دارد و این کارها خوب بود و کارهای مثبت بود اما آیا کارکرد دین و حوزه اینها است؟ اگر اینها است خب برویم در همان رشته مطلق کار کنیم. لذا ما مرکزی داریم در قم مرکز تخصصی مهدویت. از کفایه به بالا میگیرد، کارشناس مهدویت و انتشارات هم دارد و حدود چهارصد، پانصد کتاب در زمینه مهدویت تألیف کرده است. در مقاطع مختلف پیشدبستانی، دبستان، دبیرستان، برنامهها و دورههای مختلفی دارد کوتاهمدت، مقدماتی و تکمیلی، تربیت مربی و یک سری موضوعات براساس لیستی، ضرورت مباحث مهدویت در بحث امامشناسی به عنوان مقدمه مهدی شناسی، مبانی عقلی امامت و مهدویت، آیات مهدویت در قرآن، روایت فریقین در موضوع مهدویت و عصر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بیش از 563 حدیث در رابطه با مهدویت داریم. بحث غیبت، چیستی غیبت، علت غیبت که یکی از بحثهای پایهایی غیبت و امامی که غایب است چه فایدهای دارد؟ بحث انتظار با آن ریز موضوعات عجیب و غریب و گسترده آن، بحث شرایط و زمینههای ظهور، نشانههای ظهور، خود ظهور، بحث رجعت، آسیبشناسی مباحث مهدویت، فرقههای انحرافی مهدویت به ویژه شیخیه، بابیه و وهابیت؛ مهدویت و غرب و غرب درباره مهدویت چکار کرده است؟ ادعیه و زیارات مهدویت، این یک لیستی از موضوعاتی که در جلسات متعدد بررسی میشود و در دورههای کوتاه مدت و بلند مدت بعد از سالها خدمت شما که تدریس مباحث مهدوی و چند سال در تهران عمدتاً برای معلمان و دانشگاهها و جاهای دیگر بحثهایی را داشتهام، بیان نمودم. به نظر رسید همین خلاء و مشکل که در مباحث دینی به طور عام و در خصوص امامت و مهدویت خلاء داریم و یک حلقه مفقوده داریم، لذا ما آب در هاون میکوبیم تا حلقه مفقوده در جای خودش قرار نگیرد، ما نتیجهای که توقع داریم به آن نمیرسیم، چه بسا در بحثهای خودمان هم حل نمیشود، الان بحث خدا را در بین خودمان میبینیم و هر وقت برایمان گرفتاری اتفاق میافتد میگوییم خدا، در کتاب کافی جلد دوم کتاب الدعاء دارد در چاپهای عربی که وقتی بعضیها میگویند خدا، فرشتهها میگویند کجا گیر کرده که میگوید خدا. لذا حاجتی داریم و اگر جواب ما را نداد ناراحت میشویم چرا جواب ما را نداده است؟ و خدا را اگر خوب بازشناسی کنیم برای خودمان میخواهیم، اما امام را برای چه میخواهیم؟! ضریح امام رضا (علیه السلام) را میگیریم چه میگوییم امام رضا (علیه السلام) مریض مرا شفا بده، امام رضا قرض دارم، امام رضا صاحب خانه جوابم کرده، امام رضا، امام رضا خلاصه مگر خداوند امام را برای اینها آورده؟! خُب چین آمریکا نسبت به ما زندگی ریلکسی دارند و زندگی خودشان را میکنند امام میخواهند چکار؟
در یکی از جاها یا در بعضی از دانشگاهها یا با بعضی از افراد اصلاً نمیتوان این مسائل را مطرح کنیم. آقای فرهنگ میگوید من سعی میکنم کلاسهایم را طوری تنظیم کنم که به ساعت نماز نخورد و کلاسم تمام شود. یکی از دانشجویان سوالی پرسید و این سؤال جوابش بله یا خیر نیست گفتم بیا بیرون تا نمازخانه راهی نیست و با هم صحبت کنیم و هم به نماز برسیم فرمود نه استاد من نمیخواهم با شما به سمت نمازخانه بیایم. گفتم چرا؟ گفت بچهها مسخرهام میکنند. … من استادم دارم میروم اتفاقاً راجع به شما هم میگویند … چرا؟ من چه بگویم؟ بگویم آقا میروید جهنم اگر این حرف را قبول نداشته باشید میروید در جهنم میسوزید. اگر ما این مسئله را نتوانیم حل کنیم به نظر من ما به آن نتیجهایی که مطلوب است نخواهیم رسید.
آمدم سراغ آیات و روایات و ادعیه، الله اکبر، چه خبر است، اینها راجعبه همان حلقه مفقوده چقدر توجه دارند، ما چقدر آیات و روایات و ادعیه داریم در قالب این مسئله تذکر داده شده است و ما راه را درست نمیرویم و راه دیگری میرویم و نتیجه لازم را نمیگیریم گاهی طلبه ما و آقایان ما دچار بحران میشوند و وقتی که میرسد تشکیل زندگی میدهد و یک چیزهایی خوانده است و جامعه، نیاز آن چیزهای دیگری است و با سوالات و شبهات دیگری رو به رو میشود. خُب بابا این چه کاری است یعنی گاهی خودمان در راه خودمان ماندهایم و بعد چگونه بخواهیم نیاز مردم را برطرف کنیم. به نظر شما چه بگوییم؟! آنهایی که دین ندارند خب خیلی زندگی راحتی دارند نه امام زمانی نه … و خیلی بهتر از ما زندگی میکنند ما چه بگوییم این که اضطرار الی الامام و آن گونه که مضطر به آب هستیم مضطرب به امامزمان هستیم؟ من چه بگویم یا همین قضیه طرف نماز، روزه میگیرد و خدا را قبول دارد امام را قبول ندارد، میرود جهنم یعنی چه؟ جهنم را برای ما شیعیان آفریده است، بهشت را برای شما آفریده و بقیه را هم به جهنم میبرد و این گونه من چه بگویم؟
یکی از خانمها: استاد ببخشید یک مکالمهایی بین دانشآموز و معلم در فضای مجازی پخش شده بود معلم به دانشآموز گفته بود وقتی قرآن و احادیث را داریم چه نیازی به ولیفقیه و امام؟؟ دانشآموز گفته بود که این در مورد ما هم صدق میکند وقتی ما کتاب داریم چه نیازی به شما معلم است.
استاد: خب الان امام شما کجا است؟ معلم شما کجا است؟ نیست آنجا که امام ظاهر باشد بله صدق میکند اما نه الان، آمدی در کلاس استاد کجا است؟ معلم کجا است؟ نمییابید پس نیست خب امامی که غایب است به چه دردی میخورد؟ خب اگر من او را نشناسم من مات ولم يعرف إمام زمانه، مات ميتة جاهلية.
یکی از خانمها: امام آنگونه که باید برای ما مهم جلوه نکرده است که امام حاضر باشد چه میشود و چه اتفاقهایی میافتاد و اضطرار برای ما ایجاد میشد ولی متأسفانه این اضطراب برای ما ایجاد نشده است.
استاد: بله اضطرار ایجاد نشده است و لذا این یک موضوع اساسی است که من حالا در چهل و پنج دقیقه نمیتوانم مطرح کنم. من به شما یک سرنخ میدهم و یک سری منابع هم میدهم کار کنید وقت بگذارید. خوب آقا ما آنقدر درس و گرفتاری داریم که به همین هم نمیرسیم که بخواهیم، نه، این یک اصل و اساس است که اگر دین حل نشود عرض کردم داریم آب در هاون میکوبیم جای پای خودمان هم سفت نیست چه برسد بخواهیم دیگران را در واقع کمک کنیم و آن را من دنبال کردم و عرض کردم سراغ قرآن و روایات رفتم ادعیه و زیارات طرحی را آماده کردم که روی دیتا و به صورت پاور تنظیم شده بود که از کجا به کجا میرسیم و امثال اینها و سرنخهایی از آن متن را خدمتتان تقدیم میکنم.
خب مردم اروپا، آمریکا چین و کره چگونه دارند زندگی میکنند و شما چهار تا شیعه نشستهاید و میگویید من مات ولم يعرف إمام زمانه، مات ميتة جاهلية؟! خیلی فشرده و اجمالی عرض میکنم در این دقایق پایانی، خدا رحمت کند آیتالله حائری شیرازی ایشان میفرماید: شما میروید روبهروی آینه وقتی آینه قدی هم باشد، خودش را نگاه میکند که خوش تیپ است. شما میروید جلوی آینه چه میبینید؟ خودمان را، ظاهرمان را، بله خودمان را میبینیم چه کسی را میخواهیم ببینیم؟! بزرگترین اشتباه ما همین است که فکر میکنیم خودمان را میبینیم و این را که میبینید قشنگ نگاه کن بگو سلام اسبِ من، این مرکب تو است. تو، این نیستی که دیده میشوی و حالا اشارههای قرآنی، بیان زیبایی بود.
آنچه که در قرآن و روایات است، این بطری است، این کتاب است و یکی هم آدم است و موجودات مختلف، یکی از آنها انسان با آن تفاوتهایی که دارد اما وقتی به سمت قرآن میرویم این دید را به ما نمیدهد قرآن میگوید بسماللهالرحمنالرحیم ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْض تمام آدم و هستی یک طرف و انسان یک طرف، خیلی عجیب است و گلایه میکند از ما که چرا از این موضوع غفلت کردهایم تا در حوزه نیاید و در جای خود قرار نگیرد قطع نتیجه، و چراغ روشن نمیشود اعوذ بالله من شیطان الرجیم أَلَمْ تَر گلایه است أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَكُمْ چه چیزی را به تسخیر شما درآورد؟ ما فی السماوات، «ما» در اینجا «مای» موصوله است و در ادبیات خواندهاید ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ أَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ ظاهِرَةً وَ باطِنَة چه آنهایی که میبینید و چه آنهایی که نمیبینید. میلیاردها بر روی تو ریخته است ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ همه نعمتها یک طرف، تو یک طرف که چه شود؟!.
عرض کردم یکی از مناسبترین بحثها برای شب قدر این آیه است آیه 20 سوره لقمان ای انسان اول قدر و اندازه خودت را بشناس بعد زندگی کن. ما اگر انسان را آمدهایم تعریف کردیم انسان یک حیوان شگفت انگیز است. یک حیوان غیر قابل پیشبینی است و در غرب تعریف آن نسبت به انسان این است. خب این انسان ملبس، لباس، مسکن و مرکب این در حد اعلی باشد جابهجایی آن هم با هواپیما باشد خدمت شما بگوییم که انسان را در حد حیوانیت تنزل دادهاید، آیا کرامت انسان این است؟
آیا لطف در حق انسان است این شرف، تکامل، رشد، ارزش و قیمت برای انسان است انسانی که اصل آن هم میمون باشد که باید دنبال چیزهای ناپسند باشد و دنبال شهوترانی و اینجور مسائل باشد، آیا اینقدر و منزلت انسان است؟
دین، قرآن و اسلام دید و نگاهی که به انسان دارد در کدام دین و مکتب و مذهبی شما چنین نگاهی را میبینید که همه هستی یک طرف، انسان یک طرف. این انسان که آقا امیرالمؤمنین (علیه السلام) در جملات ایشان منسوب است و جرم ثقیل و فکر میکنی همین هستی که دیده میشوی؟ همین یک متر و خوردهای؟ قد همانی که در آیینه دیده میشوید و این نیستی، اشتباه تو، اشتباه غرب و شرق همین است و تعریف آن نسبت به انسان و شناخت انسان و فی العالم اکبر در وجود تو عالمی بزرگتر از آنی که بتوان تصور کرد. خدا میداند چه خبر است. انْطَبَقَ یعنی چه یعنی پیچیده شده، پیچیده شده یعنی چه؟ یعنی بالقوه از آن چه در وجود تو است بالقوه میباشد. لذا در سوره مؤمنون آیات ابتدایی و وقتی خلقت جنین را میگوید از مضغه و غیره چه شده است، جنین وقتی شکل گرفت این سر، دست، پا و همه آنچه که در جسم است را دارد بعد این جایی که کامل شد آن که در این آیه دیده میشود فرمود أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَر فَتَبارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقِينَ اصلاً چه وجوهی در این وجود دارد، این برای خلق آخر است، یعنی تو آن خلق آخر میباشی نه آن جنین آن سر، دست و پا بلکه آنها مرکب و ظرف و مظروف تو هستند.
یکی از خانمها: استاد ببخشید بحث اصلاحگری که قرار است اتفاق بیفتد در جامعه بعد از ظهور این را زیاد جلوه ندادیم که این اگر مطرح و بیشتر جلوه داده میشد خودمان بیشتر به سمت آن میرفتیم.
استاد: من بحث زیادی در همین قسمت دارم علما، فقها و علمای حوزه بیایید این را حل کنید که معنای آن چیست؟ امام باقر علیه السلام فرمودند: ایامالله ثلاثه، چیست؟ قضیه حضرت نوح (علیه السلام) در طوفان و نجات کشتی، وضعیت حضرت ابراهیم خلیل(علیه السلام) ، موسی کلیم (علیه السلام) شکافته شدن دریا، حضرت عیسی مسیحی(علیه السلام) ، ولادت پیامبر (صلی الله علیه و آله)، بعثت ایشان و غدیر چیست؟
ایامالله ثلاثه؛ یوم الظهور، یوم الکرّه، یوم القیامه چیست؟ ماجرای ظهور یعنی این که فقط حضرت ظهور میکند و انسان را اصلاح میکند، یعنی دیگر گرانی، ظلم، ستم، و تبعیض نیست و ما خوش و خرم زندگی میکنیم، آن وقت این شد ظهور و عظمت ظهور؟ این ایامالله ثلاثه که شروع آن با یوم الظهور است خب یوم الظهور چیست؟ چه اتفاقی میافتد که نسبت به قبل متفاوت است.
خدمت مقام معظم رهبری بودیم ایشان نکته عجیبی فرمودند (یعنی واقعاً من اگر بخواهم امروز بگویم ما یک فقیهی داشته باشیم که فقیه در دین باشد، بله فقیه در فقه و اصول زیاد داریم که عمرشان را برای این گذاشتند از ایشان بالاتر هم هستند اما یتفقه فی الدین، دین مگر فقه و اصول است؟! بخش اعظم، رکن، ستون دین، اعتقادات است. من فقهای مختلفی پای درس خارج آنها بودهام اما امروز بدون هیچ تعصبی بخواهم کسی را فقیه در دین معرفی کنم رقیبی برای مقام معظم رهبری نمیشناسم و فوقالعاده صحبتهای ایشان در بحثهای انسانشناسی، تربیت،) من دو بار در خدمتشان بودم در بحث مهدویت فرمودند حضرت مهدی میآید انسان را تفسیر میکند فرمود: آن عالم اکبر انسان را باز میکند و اصلاح آدم اینگونه است فکر نکنید امام زمان (علیه السلام) برای هر انسانی یک مأمور میگذارد که ظلم و ستم نکند و مسئول آن چه کسی باشد یا نباشد انسان را تفسیر میکند، وقتی انسان خودش را شناخت میشود يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا عَلَيْكُمْ أَنْفُسَكُمْ لا يَضُرُّكُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَيْتُمْ إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُكُمْ جَمِيعاً فَيُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ چرا؟ چون این خاصیت آدم است. آدم خودش را شناخت دیگر تیشه به ریشه خودش نمیزند، گناه نمیکند، گناه تیشه به ریشه خود است آیه 105 سوره مائده، آیه میگوید خودتان را دریابید، خودتان را بفهمید اگر این حل شد همه چیز حل میشود اهْتَدَيْتُمْ و قبل از این که تمام مردم عالم، کافر شوند تو مثل کوه راست قامت ایستادهای، اگر خودت را شناختی.
علامه طباطبائی در تفسیر المیزان ذیل این آیه مقصود را باز میکند، بحث روایی آن آخر تحت انسانشناسی دین یک بخش آن روایاتی را داریم که از امیرالمؤمنین میآورند نال الفوز الأكبر من ظفر بمعرفة النفس بالاترین مقام و جاه رسیده و آن کسی که خودش را بشناسد فرمود کسی نسبت به خودش جاهل باشد بدانید و یقین بدانید نسبت به خودش أجهل است، نسبت به خداوند أجهل است، نسبت به پیامبر، نسبت به امام أجهل است، آنها را هم برای خودش میخواهد و خودش را نشناخته برای برآوردن نیازهای خودش میرود سراغ خدا، پیامبر، امام و امثال اینها. اما اگر خودش را شناخت انسان موجودی است که اگر شکفته شود از دلش توحید و اضطرار به امام در میآید. باز من این را در قالب مثال عرض میکنم که بحث آن مفصل است و جلسات میخواهد. انسان مثال بذر است دیگر، آنچه که دارد بالقوه است نه بالفعل، لذا یک سیری و حرکتی دارد، یک مبدأ و مقصدی دارد و مقصدی که برای انسان قرار داده شده است، برای هیچ موجودی قرار داده نشده است، آن چیست؟ آیهی اول سورهی ابراهیم (یک پایاننامه در مقطع دکترا نوشته میشود)
بسماللهالرحمنالرحیم الر*كِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَيْك نظام هدایت بشر در این آیه است كِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَيْك پیامبر یک پیک، نامهرسان بودند و نامهی خدا را رساندند تمام، وقتی گفت برگه بیاورید که من یک چیزی بنویسم تا گمراه نشوید گفتند نه معلوم نیست که چه میگوید، حسبنا کتاب الله، كِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلى صِراطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيد در کنار قرآن، قرآن ناطق میخواهیم، لتخرج الناس، اخراج از ظلم و تفسیر آن این است اخراج از ظلمات الی النور. این همه کار احدی نیست جز خداوند و به اذن ربهم. کار، کار خدایی است احدی نمیتواند، رسول و امام هم نمیتوانند مگر اینکه اذن رب بیاید. اذن رب هم، اذن تکوینی است آن به آن، لحظه به لحظه است، لذا امر هدایت امرالله و فقط کسی میتواند آن را رغم بزند که اذن رب داشته باشد، مگر چه خبر است که کار را مشکل میکند، چون موضوع انسان است و ظرفیتی دارد إِلى صِراطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيد میتواند مظهر اسماء و صفات حسنای الهی شود. ما فکر میکردیم بابا دین یعنی چه؟ دین یعنی بایدها و نبایدهایی داریم، واجباتی داریم، مستحباتی داریم، اینها را عمل کن، آنها را ترک کردی به بهشت میروی. وای بهشت نمیدانی بهشت خبر از نقطه اوج هدف و کمال ما بهشت است، در حالی که این نیست، قضیه ی بهشت بهانه است. إِلى صِراطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيد.
مرحوم بحرانی همدانی را یکی از شاگردانش (قبل از رحلت ایشان در بحث توحید خیلی کار کرده بود) دیده بود وسط بهشت هیچ اعتنایی ندارد و درحالت قنوت است؛ یعنی توجه آن به خدا است، لذا قرآن هم میگوید و بالاترین نعمت بهشت همین است إِلى رَبِّها ناظِرَة خُب این موارد وقتی کار نشود، بیان نشود من خودم را نشناسم آقا اروپا، آمریکا پیشرفتهتر است چین یا ما؟.
در جواب می گوییم بیا اول انسان را تعریف کن تا بعد مشخص کنیم. انسان حیوان است که بر مسکن و مرکب سوار میشود یا انسان چنین موجودی است و عظمتی دارد که تمام عالم و دنیا برای این خلق شده، آدم دیگری نمیتواند برای دنیا باشد دنیا برای این آدم کوچک است، حیف است که این انسان خودش را ضایع کند یا یک زمینهای است که آن آدم برسد به آنجایی که باید برسد.
تفسیر المیزان ذیل آیه 105 مائده را ببینید علامه چه میکند در بحث انسانشناسی، بعد میآید سراغ دعای معرفت که همین را دارد.
یکی از بحثهای چالشی مهدویت را عرض میکنم که چقدر آقا امام زمان (علیه السلام) بین سربازان خودش غریب است و نمیدانیم این بلاها و گرفتاریهایی که همه داریم به خاطر این است که به فکر همهچیز و همه کس هستیم الا آن کسی که باید باشیم و مهدویت در حوزه فرع و جنبی است. عرض کنم خدمت شما خوبان در همین باب معرفت که اَللّهُمَّ عَرِّفْنى نَفْسَكَ، خدا من را بشناسان. با چه؟ با قرآن، پیامبر، امام با چه من تو را بشناسانم؟ که اگر خودت را به من نشناسانی پیامبر را نخواهم شناخت، اَللّهُمَّ عَرِّفْنى نَفْسَكَ، فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى نَفْسَكَ، لَمْ اَعْرِف نَبِيَّكَ انسان به گونهای آفریده شده بگذارید مثال بزنم انسان مانند بذر است بذر باید کاشته شود تا حرکت و سیر داشته باشد، تبدیل قوه به فعل، اما تخممرغ که جوجه بالقوه است و آن هم باید است کاشته شود؟ نه باید در حرارت خاصی قرار بگیرد. انسان را خدا به گونهایی آفریده که بر سیر و حرکت و تبدیل آن قوه به فعل فقط و فقط با نور امام و حجت خدا این سیر آغاز میشود. چرا انسان این گونه آفریده شده است و تخممرغ این گونه نیست؟ چرا تکوین ندارد؟ خدا این گونه آفریده، فطر الله التی فطرالناس علیها اگر شما خودت را شناختی از خودشناسی به توحید و از توحید الّا و لابد به نبوت میرسیم لذا قرآن در سوره انعام میفرماید: آنهایی که وحی و نبوت را نفهمیدند و وحی را میگویند که یک تجربه شخصی است و پیامبر یک نابغه بود. میفرماید اینها گیرشان در توحید است وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِذْ قالُوا ما أَنْزَلَ اللَّه (انعام: 91) وحی و نبوت به گونهای است که اگر شناختید الا و لابد به غدیر و ولایت میرسیم، این آیه را ببینید در سوره توبه آیه 115:
«وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُضِلَّ قَوْماً بَعْدَ إِذْ هَداهُمْ حَتَّى يُبَيِّنَ لَهُمْ ما يَتَّقُونَ إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيم خودم را میگویم چه مباحثی در قرآن آمده و ما برای قرآن ارزش قائل نشدهایم وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُضِلَّ قَوْماً بَعْدَ إِذْ هَداهُمْ حَتَّى يُبَيِّنَ لَهُمْ ما يَتَّقُونَ إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيم خدا مضل نیست، اگر بنا بود خدا مضل باشد وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُضِلَّ قَوْماً بَعْدَ إِذْ هَداهُمْ اگر هدایت کرده و آن مضل چیست؟ اگر مضل است آن إِذْ هَداهُمْ چه میگوید؟ این آیه وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُضِلَّ قَوْماً بَعْدَ إِذْ هَداهُمْ معنای آن این است که خدا این که بعثت را رغم زده و این کتاب را فرستاده اگر بعد آن هیچ کاری را نمیکرد و هیچ ایدهای نمیداد که مردم گیج میماندند و خودشان باید به داد خودشان میرسیدند. اینجا خدا مضل بود إِذْ هَداهُمْ بحث بعثت و قرآن است. اگر خدا غدیر و ادامهی این راه را تا روز قیامت ادامه نمیداد، نظام هدایت امامت نبود، خدا مضل بود وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُضِلَّ چون خداوند نقصی در کارهایش نیست خدایی که بعثت را آورد، غدیر هم کنارش است و یوم الاکبر، أکملت لکم دینکم؛ وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُضِلَّ قَوْماً بَعْدَ إِذْ هَداهُمْ حَتَّى يُبَيِّنَ لَهُمْ ما يَتَّقُونَ إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيم لذا وحی و نبوت اینگونه است که وقتی شناخته شود الا و لابد شما به غدیر و به ولایت میرسید اللّهُمَّ عَرِّفْنى حُجَّتَكَ، فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى حُجَّتَكَ حجت به گونهای است که اللّهُمَّ عَرِّفْنى حُجَّتَكَ … ضللتُ عن دینی نه از این قطعه پازل، نه، دین دیگر ندارد چرا؟ چون اگر به امام زمان نرسیدن یعنی نبوت را نفهمیده، اگر وحی و نبوت را نفهمید؛ یعنی توحید را نفهمیده است و اگر توحید را نفهمیده یعنی خودم را نفهمیدم. لذا در سقیفه بحث بود، چون زندگی ما اجتماعی است یک حاکمی میخواهیم، البته امیری داشته باشیم البته این امیر کار هم کرد، قرآن هم آورد، دستش درد نکند، یک امیری داشتیم زندگی ما اجتماعی امیری میخواهیم چه کار کنیم و دعوا شد که آخر مهاجرین موفق شدند. انسان در حد زنبورهای عسل که زندگی اجتماعی دارند و ملکه میخواهند یا مانند مورچهها پایین آورده شد. شمشیری که در سقیفه خورد نه بر امیرالمؤمنین (علیه السلام) بود و امیرالمؤمنین را خانهنشین کرد بلکه بر پیکر انسان خورد و انسان را در حد حیوان تنزل داد. اما غدیر نه، لذا بحث شیعه و سنی بحث امام علی (علیه السلام) و دیگری نیست بحث غدیر، بحث سقیفه، بحث انسان است. انسان و لا انسان. توحید و شرک است. مبانی و مستندات روایی و قرآن و مثالهایی را مطرح میکند که چرا در غدیر و وراء غدیر، توحید از دست رفت نه اینکه این امام نیست، توحید رفت. یکی از مسائلی که اتفاق افتاد در جریان سقیفه این بود که بعد از رحلت پیامبر موضوعات جدیدی پیش آمد خصوصاً با گسترش اسلام و به قرآن مراجعه کردند نبود، حتی در کلام رسول (صلی الله علیه و آله) هم نبود، 5 تا، 10 تا، 50 تا چه کنیم، گفتند خب حالا ما که این مسائل را دو قسم داریم: ما نص فیه داریم آنچه که در دین است و ما لا نص فیه در اهلسنت است. ما لا نص فیه؛ یعنی چیزهایی که در دین نیست.
خطبه 18 نهجالبلاغه را عرض میکنم به خدمت شما خدا دینی فرستاده که بعضی چیزها در آن نیست و ما باید بگوییم که نه تو را به حضرت عباس که آبروی ما دارد میرود یا این است که خدا دین ناقص فرستاده أَمْ أَنْزَلَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ دِيناً نَاقِصاً فَاسْتَعَانَ بِهِمْ عَلَى إِتْمَامِهِ خدا من یک چیز گفتم دین را فرستادم مثل این که شما خیلی ذهنتان جوال است من در آن گیر کردم، یا خدا دین ناقص فرستاده یا رسول که 23 سال رسالت کرد و بقیه دین را خدا به ایشان گفته را نگفته کدام یک از اینها، خدا دین ناقص فرستاده یا رسول کوتاهی کرده؟ اصل داستان چه میباشد؟ خطبه 18 نهجالبلاغه اینها وقتی کار شود و از بحث انسانشناسی شروع شود آقا نه من کنت مولا فهذا علی مولا، معانی مختلفی یکی این طرف بکشد و یکی آن طرف بکشد. ما راه را داریم کج میرویم شما اگر از انسانشناسی شروع کردید، توپ دیگر آن طرف است، آن طرف به چالش کشیده میشود، سقیفه به چالش کشیده میشود، شما چه بلایی سر انسان و انسانیت آوردهاید؟! شما بلا سر قرآن آوردهاید. نظام هدایت بشر را در سورهی ابراهیم آیهی اول را ببینید آیه 105 سوره مائده شما بلا بر سر قرآن آوردهاید، بر سر انسان آوردهاید. اگر انسانشناسی در جای خودش قرار گرفت آن وقت جایگاه توحید و اینکه من چرا نیاز به خدا دارم؟!، چه استفادهای از خدا میکنم چه نیازی به پیامبر و چه نیازی به امام دارم و این یک معرفت اجمالی است که با شمع عقل میرسد به امامت، توحید، نبوت، ولایت فقیه. رسالت اصلی امام، کارکرد اصلی ظهور، تجلی اتم و اکمل است معرفت تفصیلی توحید است که این کار جز از معصوم و از احدی ساخته نیست. آن معرفت تفصیلی توحید که مناظر سیر و سلوک صد تا است اولی آن یقضه است که کمتر کسی به آن می رسد، آخرین آن و صدمین آن توحید است. آن جزء توسط معصوم و توسط احدی قابل تبیین نیست، چه در هدایت طریقی چه در هدایت ایصالی، ما مضطر به امام هستیم. اما انسان مضطر به امام است، امام نباشد این سفره جمع میشود و همیشه ضایع میشود و در هم میرود و آن هدایت ایصالی چه این معلم سر کلاس باشد و دیده شود الحمدلله، چه غایب باشد جاری و ساری است. اول و هدایت طریقی آسیب دیده باشد و از این جهت بلا است اما هدایت ایصال باطنی جاری و ساری است، گر گدا کاهل بود تقصیر صاحب خانه چیست؟! امام مثل خورشید پشت ابر است، از تو مراقبت می کند تو دستت را بده. تو خواستی؟! تو فهمیدی کار کرد امام چه میباشد؟! خودت را شناختی که مضطرانه سراغ امام بروی یابن الزهرا به دادم برس، خودم را بشناسم ؟!
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته